Currently browsing category

جوکهای فارسی, Page 199

جوکهای فارسی

103

: گاو. ميگن چرا ؟ ميگه :‌آخه آدم خوب نيست از خودش تعريف كنه!

119

: از اينجا به خونه ما راداره!!

88

 با پسرش مشغول بوده، پسرش هي جيغ و داد ميكرده كه: آااي! بابا نكن! اااوووخ! درد ميگيره!  قزوينيه شاكي ميشه،‌ ميگه: خفه شو

104

 در خونشون يه تابلو ميزنه: با تشكر و  قدرداني از اهالي محل!!!

120

3.14 ميكنه!!!

89

زنه ميره دكتر، ‌ميگه: آقاي دكتر من كنار رونم

105

 مياد بيرون!!!

90

: آره نميدوني اونقدر شرمنده شدم، اونقدر شرمنده شدم كه نگو! رفيقش ميگه: آخه چرا، چي شده؟ ميگه: پريروز اين

106

: حالا چي كار كنيم كه گاوامون با هم اشتباه نشن؟ دومي ميگه: تو دست به گاوت نزن، من يه گوش گاومو