101
يه يارو داره گشاد گشاد راه ميره. يكيشون ميگه: اين بابا بواسير داره. اون يك
جوکهای فارسی
يه يارو داره گشاد گشاد راه ميره. يكيشون ميگه: اين بابا بواسير داره. اون يك
!!
بازمي كنه، بعد از يك هفته ميان درشو تخته مي كنند. رفقاش ازش ميپرسن چرا در مغازت رو بستن؟ ميگه: والله هيچي، ما فقط …
: ببخشيد ساعت چنده؟ يارو ميگه: ده دقيقه به ده. ميگه: ساعت ده بيا بكنمت! بعد هم مي زنه به چاك، افسره
: آقا من پريودم. تركه ميگه :اِِِِا..؟! اتفاقاً من از اسماي خارجي خوشم مياد!!
: تركا گل پسرن فارسا تركِ خرن !!!
: گاو. ميگن چرا ؟ ميگه :آخه آدم خوب نيست از خودش تعريف كنه!
: از اينجا به خونه ما راداره!!
با پسرش مشغول بوده، پسرش هي جيغ و داد ميكرده كه: آااي! بابا نكن! اااوووخ! درد ميگيره! قزوينيه شاكي ميشه، ميگه: خفه شو
در خونشون يه تابلو ميزنه: با تشكر و قدرداني از اهالي محل!!!