Currently browsing

Page 215

37

رشتيه واسه رفيقش تعريف ميكرده كه : -آره رفتم &#15

36

رشتيه ميخواسته زن وبچش رو بفرسته مسافرت. ما

35

رشتيه با رفيقش صحبت ميكرده، ميگه بابا اين ت

34

رشتيه ميره دكتر، ميگه اقاي دكتر من هشت تا ب&

33

رشتيه ميره خونه ميبينه زنش با يك نره خري مش&#1594

32

رشتيه با تهرانيه تصادف ميكنه. تهرانيه از ما

31

 قالي جاي كفش هست. جاي پاها رو دنبال ميكنه مي رسه به اتاق خواب، ميبينه يكي سخت با زنش مشغوله. داد ميزنه: مر

30

. داد مي زنه: دربيار!، دربيار! يارو در مياره. رشتيه ميگه: اَه اَه! حالم بهم خورد، بكن تو! بكن

29

تركه ميره داروخونه ميگه: يه كاندوم كدئين دا&

28

. زنه هم هي ميگفته:  بازم بكن! بازم بكن!  يارو هم ميگه بابا ديگه چقدر ب