73
مي خواسته بره عرق بگيره. تو راه نيرو انتظامي رو ميبينه، پولا روپرت ميكنه تو جوب!!!
جوکهای فارسی
مي خواسته بره عرق بگيره. تو راه نيرو انتظامي رو ميبينه، پولا روپرت ميكنه تو جوب!!!
. ميگه: آقاي دكتر من يه مشكلي دارم، روم نميشه بگم. دكتره ميگه: عزيزم بگو، مسئله اي نيست. تركه ميگه : آقاي دكتر
و دهن بابا ننه و در و همسايه رو سرويس كرده بوده. خلاصه آخرش مامانش شاكي ميشه ميبردش پيش يه روان شناس كه از …
با خودش ميگه الان اينا ترتيب ما رو ميدن، بگذار يكم خالي ببنديم، بلكن بترسند. شروع مي ك
. وارد اتاق كه ميشه، ميبينه يه تفنگ به ديوار آويزونه. مي پرسه: اين واسه چيه؟ رشتيه ميگه: واسه حفظ ناموس! خلاصه يا
تركه ميره داروخونه ميگه: آقا بي زحمت 99 تا كان
: آقاي دكتر تخمم درد ميكنه ، دكتر دست ميزنه ميگه: الان چه احساسي داري؟ ميگه: دكتر جون دوست دارم ادامه بده!!!
: جواد رفتي اونجا افه مفه(!) ياد بگيري ها! ميگه: باشه. ميره شهر و كاراشو ميكنه، وقتي ميخواسته
. زنه هم هي ميگفته: بازم بكن! بازم بكن! يارو هم ميگه بابا ديگه چقدر ب
تركه اسم بچش رو ميگذاره ديويد كاپرفيلد! از