90
: آره نميدوني اونقدر شرمنده شدم، اونقدر شرمنده شدم كه نگو! رفيقش ميگه: آخه چرا، چي شده؟ ميگه: پريروز اين
جوکهای فارسی
: آره نميدوني اونقدر شرمنده شدم، اونقدر شرمنده شدم كه نگو! رفيقش ميگه: آخه چرا، چي شده؟ ميگه: پريروز اين
: حالا چي كار كنيم كه گاوامون با هم اشتباه نشن؟ دومي ميگه: تو دست به گاوت نزن، من يه گوش گاومو
خانوم بلند كرده بوده، نميدونسته چطور سر صحبت رو باز كنه. هرچي فكر مي كنه هيچي به نظرش نميرسه. يه كم پسته تو ماشين داشته،&nbs
: آره ديروز رفتم خونه ديدم يه جفت كفش دم دره، شك كردم. رفتم جلوتر ديدم يه لباس مردونه هم افتاده رو …
!!!
تلنگش در ميره. يه كم ميگذره تركه ميگه: عروس خانم اگه نمي ريني اون قندون
تهرانيه ميره تبريز از يه تركه ميپرسه: ساعت چ&
وايستاده بوده تو صف اتوبوس، ميبينه نفر كناريش يك كتاب كلفت دستشه، روش نوشته فلسفه و منطق. ازش ميپرسه: ببخشيد قربان، اين …
: شهناز فردا بيا، خونمون خاليه. فردا دختره مياد، هر چي در ميزنه هيچكي در رو باز نميكنه!!!
. ملت همه جمع ميشن،