147
تركه ميره مشهد حرم امام رضا رو ميبينه، ميگه:
تركه ميره مشهد حرم امام رضا رو ميبينه، ميگه:
يارو داشته با بچش بازي ميكرده، هي بچه رو پر&
تو جنگل يه روباهه داشته به تاخت در مي رفته. از
تركه ميره ميوه فروشي ميگه: آقا بي زحمت يه كي
تركه سوار يه خره عكس ميگيره. عكس رو ميفرسته ب
قزوينيه يه خيابون خلوت پيدا ميكنه، خودشو 
تركه پنچر گيري داشته، زن ميگيره. فردايِ ش
يك بابايي رو برده بودند سربازي، يك روز مي بر&
رشتيه و زنش تو خيابون راه ميرفتن يه دفعه يه م
دوتا خانومه نشسته بودن تو تاكسي، همينجور د