547
به رشتيه ميگن بچه داري؟! ميگه: والله من نهš
به رشتيه ميگن بچه داري؟! ميگه: والله من نهš
يك سال، يك ماه از محرم گذشته بوده ولي هنوز ت 
سه نفر كل گذاشته بودن سر اندازة پستوناي زنا
تركه دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوش
تركه ساعت دو نصف شب زنگ ميزنه به يك دامپزشك
دو تا برادره آخره شر بودن، خوار همه محل رو سž
رشتيه و قزيونيه رو نصفه شب مست و خراب ميگي&
آمريكاييه و انگليسه و تركه باهم كل گذاشته ب
تركه ميره پيش رفيقش ميگه: بابا تو چي كار مي 
زنه ميره پارچه فروشي خريد ميكنه، بعد به فر