677
يارو داشته تو خيابوناي قزوين قدم ميزده، يه&
يارو داشته تو خيابوناي قزوين قدم ميزده، يه&
يك شب تلوزبون فيلم سينمايي گذاشته بوده، تو
زنه شيون كنان ميره پيش رئيس كلانتري شهرشون
رشتيه مياد خونه، ميبينه زنش لخت رو تخت خواب
يك سري از دانشمندا داشتن روي مغز آدم تحقيق&n
تركه و لره رفته بودن شكار، تركه از دور يك شي
خلبانه همين كه هواپيما از زمين بلند ميشه، م
رشتيه داشته با پسرش از يك دهي رد ميشده، پسرش
دختره ميره پيش كشيش محلشون، ميگه: پدر من گنا
تركه صبح از در خونه مياد بيرون، ميبينه سر كو