697
رشتيه ميره نجاري ميگه: قربون يك كمد بساز اصغ
رشتيه ميره نجاري ميگه: قربون يك كمد بساز اصغ
تو تبريز حكومت نظامي بوده، يارو سروانه به س
يك توريست خارجي با تور اومده بوده ايران، از
مزاحمه زنگ ميزنه خونة يك بدبختي، ميگه: بب
قزوينيه مياد تهران بواسيرشو عمل ميكنه، بع&#
به آبادانيا خبر ميدن كه بابات مرده، ميگه: آخ
كرده ميخواسته واسه چراغ قوهش باطري بخره، &
ميخواستن الهي قمشهاي رو ترور كنند، تو سشو&
عربه سوار تاكسي ميشه، ميشينه كنار يك دختر
قزوينيا به كون ميگن: اِمرسان … زيبا….جادار….م