Currently browsing

Page 149

697

رشتيه ميره نجاري ميگه: قربون يك كمد بساز اص&#1594

696

تو تبريز حكومت نظامي بوده، يارو سروانه به س

695

يك توريست خارجي با تور اومده بوده ايران، از

694

مزاحمه زنگ ميزنه خونة يك بدبختي، ميگه: بب&#15

693

قزوينيه مياد تهران بواسيرشو عمل ميكنه، بع&#

692

به آبادانيا خبر ميدن كه بابات مرده، ميگه: آ&#1582

691

كرده ميخواسته واسه چراغ قوه‌ش باطري بخره، &

690

ميخواستن الهي قمشه‌اي رو ترور كنند، تو سشو&

689

عربه سوار تاكسي ميشه، ميشينه كنار يك دختر&#1

688

قزوينيا به كون ميگن: اِمرسان … زيبا….جادار….م&#15